یکی از جدیترین بحرانهای اقتصادی-اجتماعی ایران در یک دهه گذشته، پدیدهی تلخ بیکاری گستردهی دانشآموختگان دانشگاهی است؛ پدیدهای که نهتنها نشان از شکاف بین آموزش و بازار کار دارد، بلکه در عمل به هدررفت بخشی عظیم از سرمایه انسانی کشور منجر شده است. اکنون و در دومین ماه سال ۱۴۰۳، و در سایهی شعار «جهش تولید با مشارکت مردم»، بازخوانی نقش این گروه در اقتصاد تولیدمحور از اهمیت راهبردی برخوردار شده است.
آمارهای رسمی نشان میدهد در پایان سال ۱۴۰۲، بیش از ۴۰ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی، و ۳۰ درصد از فارغالتحصیلان رشتههای فنی، یا بیکار بودند یا در مشاغلی غیرمرتبط و کمبازده مشغول بودند. از سوی دیگر، بسیاری از واحدهای تولیدی کوچک در استانهای کمبرخوردار از نبود نیروی متخصص، مدیر پروژه، کارشناس بازاریابی یا تحلیلگر مالی رنج میبرند. این دوگانهی متناقض، یکی از حلقههای مفقوده در طراحی ساختار تولید مردمی است.
با نگاهی دقیقتر میتوان دید که اگر سامانههای ملی و محلی برای شناسایی مهارتهای دانشآموختگان، هدایت آنها به سمت پروژههای خرد تولیدی، و حتی واگذاری مدیریت برخی پروژههای محلی به گروههای تخصصی جوان شکل گیرد، بسیاری از این ظرفیتها فعال خواهد شد. در برخی شهرستانهای استان یزد، برنامهای آزمایشی با همین نگاه آغاز شده است. گروهی از فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی مکانیک، صنایع و اقتصاد، یک واحد تولید قطعات صنعتی را با سرمایه اندک و تسهیلات صندوق کارآفرینی امید راهاندازی کردهاند. این واحد امروز برای ۲۵ نفر اشتغال مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده و سفارشهایی از چند کارخانه بزرگ نیز دریافت کرده است.
یکی از اعضای این گروه میگوید: «ما سالها در جستوجوی شغل بودیم، اما بالاخره تصمیم گرفتیم خودمان به جای کارجوی صرف، کارآفرین باشیم. مهمترین چیزی که نیاز داشتیم، فضای اعتماد و پشتیبانی بود.»
در این میان، نقش دولت و نهادهای عمومی در پیوند میان فارغالتحصیلان با پروژههای مردمی حیاتی است. مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری، بسیج سازندگی و حتی شهرداریها میتوانند با ایجاد طرحهای مسئلهمحور، نیروی انسانی متخصص را به دل پروژههای نیازمند تزریق کنند. حتی راهاندازی بانک اطلاعاتی تخصصهای بومی در هر استان میتواند کمک کند ظرفیتهای مغفول در سایه دیده شوند و با اندکی سرمایه و هدایت، به موتور محرک تولید مردمی بدل گردند.
«جهش تولید با مشارکت مردم» بدون فعالسازی ظرفیت نخبگان و تحصیلکردگان، ناقص خواهد ماند. اگر نیروی انسانی نخبه کشور را صرفاً به دلیل ضعف سیاستگذاری از میدان اقتصاد بیرون نگه داریم، نه تنها تولید جهش نخواهد کرد، بلکه نارضایتی و مهاجرت نخبگان، به یک تهدید استراتژیک بدل خواهد شد. اینک وقت آن است که دانشگاهیان وارد میدان تولید شوند؛ نه در قالب سخنران و نظریهپرداز، بلکه به عنوان کارآفرینان مردمی، مدیران پروژههای کوچک و مشاوران توسعه محلی.
اسماعیل کریمیان – مدیرمسئول پایگاه خبری/تحلیلی “اقتصاد کشور”