به گزارش اقتصاد کشور به نقل از خبرنگار مهر، پیشبینیها نشان میدهد جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ میلادی به حدود ۹.۲ میلیارد نفر برسد. در این سال هم ایران جز ۲۰ کشور پر جمعیت جهان خواهد بود. بر اساس گزارش فائو به منظور تأمین مواد غذایی مردم جهان در سال ۲۰۵۰، نیاز است تا تولید محصولات حدود ۷۰ درصد افزایش یابد.
همچنین در این مقطع زمانی بیش از ۶۰ درصد مردم آسیا (به ویژه در جنوب و جنوب غرب) و یک چهارم جمعیت آفریقا از سوءتغذیه رنج خواهد برد.
بحران جهانی ناشی از کمبود مواد غذایی و افزایش قیمت آن در سالهای اخیر به ویژه در سال ۲۰۰۸ در برخی از کشورها، ضرورت اتخاذ راهکارهایی به منظور تأمین امنیت غذایی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه را باعث شده است. اینها همه در شرایطی است که همزمان با رشد جمعیت و کاهش اراضی قابل کشت، تقاضا برای غذا و آب افزایش مییابد. در ادامه خبرنگار مهر گفتوگویی با کامبیز بازرگان، عضو انجمن علوم خاک ایران داشت که به خلاءهای بخش کشاورزی و تهدید آن پرداخته است.
چرا پس از سالها کشت همچنان در بخش کشاورزی به ویژه در حوزه آب و خاک دچار چالشهای اساسی هستیم؟
وقتی عملکردها در بخش کشاورزی مرور میشود، متوجه میشوم که بیشتر به امروزمان فکر کردهایم؛ البته این مساله فقط مربوط به حوزه کشاورزی نبوده و سایر حوزهها را نیز شامل میشود.
حدود ۳۰ سال قبل مفهومی وارد ادبیات حوزه تولید شد به نام «پایداری»، به نظر میرسد این مفهوم در خیلی از بخشها در حد حرف باقی مانده است. چه بسیار از پایداری زیست محیطی، اهمیت زیست بوم و… صحبت میشود ولی در عمل قسمت پایداری فدا سایر امور شده است. هر اقدامی که انجام میشود باید منفعت اقتصادی، مقبولیت اجتماعی و پایداری محیط زیست را تضمین کند.
تاکید بر این امر به این دلیل است که در فضای مدرنیته به یکباره منافع اقتصادی غالب شد. ابتدا محدودیتهای اجتماعی و رفاهی توجه افراد را جلب کرد اما در ادامه کارشناس متوجه تخریب محیط زیست شدند. از این رو تاکید شد شیوه کشاورزی با توجه به رویکرد مفهوم پایداری تغییر کند.
دو سه سالی است که در دنیا بعد از مفهوم پایداری، مفهوم «بازیابی» مطرح شده است. یعنی افراد انسانی را ملزم میکند به دلیل کشت و تخریبهای زیست محیطی که از جنگل، مراتع و… داشته، بازیابی کند. در این مفهوم تاکید میشود صحه گذاری برای پایداری تولید یعنی تاکید بر شیوههای قبلی در حالی که تخریبها نیاز به بازیابی دارد تا حیات در کره خاکی ادامه پیدا کند.
واقعیت این است که آنچه به چشم میآید وضعیت اقتصادی است. آنچه یک مقدار در درجه بعدی به چشم میآید وضعیت اجتماعی است؛ اما اینکه به دلیل بحثهای زیست محیطی مثلاً نیشکر خوزستان تولید نشود یا به دلیل حفاظت از دریاچه ارومیه سیب کاشته نشود یا کشت چغندر توسعه پیدا نکند، تصمیم سختی است چرا که تبعات دارد. ایجاد شغل برای کشاورزان فعال فعلی یک بحث است تأمین این کالاها بدون تهدید در راستای تأمین امنیت غذایی موضوع دیگر.
در نشست روز خاک عنوان شد ارزآوری بخش کشاورزی به اندازه هزینه کرد و تخریب زیست محیطی آن نیست. درست است؟
بله. چون برنامه کلان نداریم. سعی میکنیم باغات سیب افتتاح کنیم و افتخار کنیم به توسعه محصولات باغی بدون اینکه کلان مساله را در نظر داشته باشیم. این سیب را چقدر میفروشیم؟ چه چیزی نصیب کشور میشود؟ آیا تولید آن به اندازه آب مصرفی این محصولات ارزش دارد؟ این در حالی است که سال گذشته همچنان در استان چهارمحال توسعه سطح زیر کشت باغات را داشتیم.
نخست باید دید اصلاً هدف چیست و از چه نقطهای قرار است به چه نقطهای برسیم. اگر در بالادست زاینده رود در چهارمحال توسعه باغات هلو، بادام و … داریم نتیجه قطعی آن خشک شدن زاینده رود است چرا که آب به پایین دست اصفهان نمیرسد.
نمیتوان در بالادست و در بین کوهها و درهها باغ احداث کرد اما در پایین دست مشکلات عدیده ایجاد کرد. برعکس میتوان از این فضاها برای گردشگری و درآمدزایی بهره برد تا کشت و کار.
در تصمیمها مقیاسهای ملی فراموش میشود و این معضل در فعالیتهای توسعهای چه در بخش کشاورزی و چه سایر حوزهها فراوان دیده میشود. مقیاسها گم شده و حتی آن مدیر استانی هم دنبال این است که طرحهایی را اجرا کند تا منجر به رشد استان خودش شود و رضایت کسب کند. در حالی که این مدیر ملی است که کشاورز، دریاچه، استان همجوار، قیمت جهانی سیب و … را میبیند. ما در بسیاری از موارد مدیریتهای ملی، در مقیاس ملی عمل نکردهایم.
شما به باغهای سیب آذربایجان غربی اشاره کردید. ما در چند محصولات این تهدیدهای جدی را داریم که مقیاسهای ملی و منافع بلندمدت در آنها لحاظ نشده است؟
گزارشی اتاق بازرگانی منتشر کرده که در آن وضعیت صادرات محصولات در طول سالهای گذشته مورد تحلیل قرار گرفته است. محصولات صادراتی ایران به لحاظ ارزش افزوده، روند کاهشی داشته یعنی دلاری که به ازای هر کیلو گرم سیب، پسته، هلو و یا هر چیزی که صادر میشود نصیب کشور میگردد نسبت به سالهای قبل کمتر است.
مثلاً کشت هندوانه یکی از محصولات آب بر بوده که اظهار میشود از گندم آب کمتری مصرف میکند. اما در شرایط فعلی چه لزومی به کشت این محصول و صادرات آن است. آیا درآمد آن، کشت این محصول آب بر را توجیه میکند؟
هندوانه برای کشاورز درآمد خوبی دارد در حالی که در کلان، کشت آن برای منافع ملی کشور تهدیدکننده است. مهمترین مساله این است؛ ما نتوانستیم منافع کشاورزان را با منافع ملی هم راستا کنیم. کار دولتها این است که منفعت آحاد مردم را با منفعت ملی هم راستا کنند. شما وقتی در خیابان حرکت میکنید و به چراغ قرمز میرسید منفعت شخصی شاید عبور از چراغ قرمز را به شما توصیه کند اما دولت قانونگذاری میکند و چراغ قرمز کار میگذارد، پلیس میگذارد و افراد را توجیه میکند هنگام قرمز بودن چراغ افراد هر چقدر هم عجله داشته باشند باید بایستند. این مقیاس دولت است وگرنه اگر مقیاس رانندگان باشد هر کس میخواهد از هر کجا میخواهد عبور کند.
در خیلی از بخشهای دیگر هم این موضوع صادق است؛ در خودرو، مسکن و …؛ اما در کشاورزی به دلایلی که میشود به آن پرداخت مثل آب، خاک و هوا موضوع بسیار فراگیرتر است.
رئیس سازمان ملی حفاظت محیط زیست در نشستی عنوان کرد منشأ ۱۵ درصد گرد و غبار موجود در هوا مربوط به کشاورزی بوده که ۳۵ درصد خسارت مالی در حوزه آلودگی هوا را به اقتصاد کشور تحمیل کرده است. آیا در این خصوص نباید شیوههای کشت اصلاح شود؟
گردوغبار، گازهای گلخانهای مدیران حوزه کشاورزی کشورها را متقاعد کرده تا هزینه کنند و در سطح بینالمللی متعهد شوند و روش کشت را با رویکرد کاهش گازهای گلخانهای، مدیریت خاک و… تغییر دهند. مدیریت خاک باید بهبود پیدا کند چون خاک، منبع ذخیره کربن است و میتواند کربن زیادی که وارد اتمسفر میشود را تعدیل کند. مثلاً محققان متوجه شدهاند برنج کاری به شکل غرقابی به انتشار گازهای متان و اکسید نیتروس منجر میشود که به گرمایش زمین دامن میزند. همین طور بخشی از گازهای متان از سوی دامداریها منتشر میشود. جهان پذیرفته روش کار بشر در طول مثلاً دو قرن تخریبگرانه بوده و نیاز به بازیابی منابع خدادادی است.
بشر با روشهای نادرست کشاورزی، تنوع زیستی را در خاک، جنگلها و… خراب کرده است. ایران در این امور نسبت به دنیا دو پله عقب است. کشورهای پیشرفته دنیا از مرحله پایداری گذشتهاند و به بازیابی رسیدهاند در حالی که عملکرد ایران در حوزه کشاورزی نشان میدهد ما همچنان پایداری را درک نکردهایم.
وقتی از قانون جهش مسکن صحبت میشود و الزاماتی که در قانون هفتم توسعه برای این موضوع وضع شده است یعنی دو دهم درصد از مساحت سرزمین را اضافه کنیم به محدوده شهرها و روستاها، نشان میدهد ما همچنان در تولید پایدار هم مشکل داریم.
در جلسهای اعلام کردم بر اساس گزارشهای مرکز آمار ایران، جمعیت روستاهای کشور رو به کاهش است و در آینده هم همین گونه خواهد بود. این مساله دلایل متعدد دارد؛ نه اینکه کمبودی در مسکن باشد. اما در ادامه در مجلس شورای اسلامی و لایحه برنامه هفتم توسعه، مصوب میشود تا محدوده روستاها گسترش پیدا کند. روستایی که در حال خالی شدن است گسترش محدوده آن جز به ویلاسازی به چه امر دیگری صرف میشود؟ آیا روستاییان ویلا میسازند؟ ما که میدانیم زمین اطراف خانههای روستا زمین کشاورزی است. چرا خودمان را وارد چاله ناپایداری میکنیم آن هم با قانون.
اگر مفهوم پایداری درک میشد برنامهها تغییر میکرد. بسیاری از کارشناسان عنوان میکنند در مقیاس کلان و در بلندمدت این حجم آبی که در خوزستان قرار است برای کشت نیشکر هزینه شود مقرون به صرفه نبوده و خوزستان را به شدت با مساله کم آبی مواجه خواهد شد ولی مزارع نیشکر توسعه پیدا کرد و هنوز هم توسعه پیدا میکند.
اصرار داریم در تولید برنج خودکفا شویم. این در راستای تغییر رویکرد کشت باید انجام شود. امروز برخی کشورها این محصول را در آب شور کشت میکنند. برنج کاشته میشود و چند سال قابلیت رشد دارد. افزایش زیر کشت محصولات کشاورزی و افزایش مصرف آب تهدیدکننده امنیت غذایی و امنیت ملی است.
ایران پیش از انقلاب برای مصارف داخل پنیر وارد میکرد. واردات تا سالهای بعد از انقلاب هم ادامه داشت. اتفاق خوبی که افتاد کشور در تولید شیر خودکفا شد؛ اما متأسفانه به آنجا بسنده نکردیم و سیاستهای توسعه دامداریها به سوی نژاد دامهای پرخور و پرمصرف برای شیردهی بیشتر، ما را جز ۷ کشور نخست واردکننده ذرت قرار داد. در جو جز سه کشور اول هستیم. در کنجاله سویا هم مقدار زیادی نهاده دامی وارد میشود. یک چهارم فروش نفت کشور را مستقیم خرج واردات ذرت میکنیم.
ارزآوری محصولات دامی کشور چقدر است؟
در تولید شیر با برنامه جلو نرفتیم و امروز با مازاد لبنیات رو به رو هستیم. آقای وزیر چین میرود و میگوید خوشبختانه توافق حاصل شد که سیب و لبنیات ما را چین بخرد. ما لبنیات با اینقدر هزینه و دردسر تولید میکنیم چقدر درآمد ارزی دارد؟
معتقدم خودکفایی در شیر و لبنیات برای کشور ضروری بود اما تولید مازاد و تبدیل آن به شیر خشک، ماست، خامه، پنیر و التماس کردن به کشورهایی مانند روسیه، چین، عراق و … قطعاً اشتباه است.
آمار و ارقام و گزارش اخیر اتاق بازرگانی نشان میدهد کشور ما در صادرات هیچ محصول کشاورزی مزیت نسبی ندارد به جز بعضی گیاهان دارویی؛ زیره سبز، زیره سیاه، بابونه. ما در کشت زعفران مشکل داریم. قیمت جهانی پسته کشور افت قابل توجه داشته و تولید محصولات را اقتصادی نشان نمیدهد.
چرا قیمت پسته ایران در بازارهای جهانی کاهش یافته، آیا تولید پسته در آمریکا منجر به این امر شده است؟
بله. تولید کشورهای دیگر عملکرد ما را کاهش داده است. بهرهوری ما پایین است. ایران برای تولید پسته آب زیادی مصرف میکند. با وضعیت آب و خاک کشور باید از فکر صادرات و ارزآوری سیب، پرتقال، پسته، زردآلو و … بیرون آمد.
یکی از کارشناسان حوزه کشاورزی در مقایسه کود مصرفی ایران و ترکیه عنوان کرد یکی از دلایلی که خاک کشور در حال فقیر شدن است و اینکه راندمان تولید برخی محصولات پایین است به این بر میگردد که کشاورز برای کشت، کود به اندازه کافی استفاده نمیکند. از سوی دیگر صدای تولیدکنندگان کود بلند است که یارانهای که به واردات کود تخصیص داده شده منجر به این شده تا کشاورز کود را با حجم بالا استفاده کند و در ادامه سفرههای آب زیرزمینی تهدید شده و آسیب جبران ناپذیری به آنها وارد شود. اینجا یک تناقض وجود دارد. بالاخره کود به نفع خاک هست یا خیر؟ اگر مفید نیست چطور است که بخش کشاورزی ترکیه نسبت به ایران مصرف کود بیشتری دارد؟
آمار و ارقام و مستندات جهانی نشان میدهد قطعاً کود در افزایش عملکرد و بهرهوری مؤثر است. یکی از دلایل بهرهوری پایین ما میزان تولید به ازای آب مصرفی است کشاورز به یک مزرعه یک هکتاری گندم ۵ هزار متر مکعب آب میدهد. خیلی مواقع عدم تولید مناسب به موضوع آب بر نمیگردد مشکل در عدم استفاده از بذر خوب است یا کود به موقع داده نشده است.
میزان مصرف کود در کشور نسبت به میانگین آمار جهانی پایینتر است. ما کمتر از نیازی که برآورد کردیم در حوزه کشاورزی کود مصرف میکنیم و این یک شکافی در برداشت عناصر غذایی از خاک و میزان ورودی، به وجود آورده است. عناصر غذایی خارج شده از خاک و برداشت محصولات خیلی بیشتر از میزان کودی است که استفاده کردهایم. این شکاف شرایط را شکننده کرده و مانند امروز بهرهوری کشور را در حوزه کشاورزی بسیار پایین آورده است.
این بهرهوری پایین سرنخ آن در کل عملیات کشاورزی است و باید به همه جوانب آن دقت کنیم که یکی از مهمترین آنها کود است. اما منکر بد مصرفی هم نیستم. بعضی از کشاورزان زیادتر از مقدار توصیه شده مصرف میکنند. مثلاً در کشت سیب زمینی بیش از ۳۰۰ کیلو گرم اوره در هر هکتار توصیه نمیشود اما کشاورزان خود را ملزم به این عدد نمیکنند.
مقررات و قوانین ما در رابطه با مقابله با آلودگی آب، خاک و کنترل کیفیت محصولات از نظر باقیمانده نیترات، عناصر سنگین و… میتواند جلوی این بد مصرفیها را بگیرد.