به گزارش اقتصاد کشور به نقل از خبرگزاری شهرداری های کشور “شهرداری ها نیوز” دکتر حمیدرضا فروزنده جونقانی کارشناس مسائل اقتصادی در یادداشت مدیریت شهری نوشت : از منظر اقتصاد شهری، ترافیک تهران، سقوطی آشکار در کارایی تخصیص منابع است.
متن کامل این یادداشت رسانه ای به این شرح است:
هر روز صبح که شما در ترافیک سنگین تهران گیر میکنید، فقط وقت تان هدر نمیرود، بلکه در واقع، پول و انرژی شهر هدر میرود . مشکل ترافیک این نیست که جاده کم است مشکل این است که مدیریتی که بر جادهها حاکم است، از اساس ایراد دارد. ما یک منبع عمومی (جادهها) را داریم که مثل یک چیز رایگان به آن نگاه میکنیم. وقتی چیزی مجانی باشد، همه بیش از حد مصرف میکنند و صف طولانی تشکیل میشود. این همان اتفاقی است که در ترافیک میافتد. نتیجه این مدیریت اشتباه این است که میلیاردها تومان در روز بابت دیر رسیدن، سوخت اضافی و استرس از دست میرود. این پول می تواند صرف بهبود حمل و نقل عمومی و دیگر خدمات شهری شود. اما چون مدیران نتوانستهاند سیستمی عادلانه و هوشمند برای استفاده از جادهها تعریف کنند، هر روز شاهد تکرار این ضرر بزرگ ملی هستیم.
کلانشهر تهران دهههاست با معضل ترافیک مزمن دست و پنجه نرم میکند. با نگاهی فراتر از اتلاف سوخت و زمان سفر، این یادداشت با رویکرد اقتصاد شهری، هزینه واقعی ترافیک بر اقتصاد ملی و شهروندان را بررسی میکند. ترافیک تهران، نه صرفاً یک مشکل در بخش حمل ونقل عمومی ، بلکه نمونه ای مشهود از یک شکست در حکمرانی شهری و سیاستگذاریهای توسعه مبتنی بر خودرو است.
سیاستگذاریهای توسعه مبتنی بر خودرو چیست؟
به مجموعهای از تصمیمات، سرمایهگذاریها و اولویتبندیهای شهری گفته میشود که در آن، زیرساختها، فضا و منابع شهری عمدتاً در جهت تسهیل، تشویق و اولویت دادن به استفاده از وسایل نقلیه شخصی به ویژه خودرو های سواری طراحی و اجرا میشوند. به زبان بسیار ساده، این سیاستها یعنی: شهر را برای ماشینها میسازیم، نه برای مردم.
این سیاستها با این فرض شروع میشوند که بهترین راه برای کاهش ترافیک، ساختن راههای بیشتر است.تمرکز اصلی بودجه بر احداث شریانهای سریعالسیر، تونلها و پلهای بزرگ در داخل شهر، عریض کردن خیابانها و حذف کاربریهای دیگر (مثل پیادهرو، دوچرخهسواری یا فضاهای سبز) برای اضافه کردن یک یا چند خط عبور خودرو است.
طراحی تقاطعها و مسیرها به گونهای که خودروها بتوانند با سرعت بالا حرکت کنند، که این امر ایمنی عابران پیاده و دوچرخهسواران را به شدت کاهش میدهد.
در این رویکرد، فضای ارزشمند شهری به پارکینگ و مسیر خودرو اختصاص مییابد.
هرچه جادهای پهنتر شود، افراد بیشتری برای استفاده از آن ترغیب میشوند. پس از چند سال، خیابان عریضشده دوباره همان میزان ترافیک را خواهد داشت، اما با حجم بالاتر. به گفته اقتصاددانها : “ظرفیتسازی جدید، تقاضای جدید ایجاد میکند.”
کیفیت زندگی تحت تاثیر قرار می گیرد شهرها کمتر قابل پیادهروی میشوند، آلودگی هوا و صوتی افزایش مییابد، و تعاملات اجتماعی در سطح خیابان کاهش مییابد.
در مجموع، سیاستگذاری مبتنی بر خودرو، یک استراتژی توسعه شهری است که ترافیک را به عنوان یک مشکل ذاتی در نظر میگیرد و با ساخت زیرساخت بیشتر، آن را تشویق میکند
این بحران به عنوان یک مشکل در حمل و نقل عمومی یا نقص در زیرساختهای فیزیکی تحلیل میشود؛ اما این دیدگاه، جوهره اقتصادی مسئله را نادیده میگیرد. از منظر اقتصاد شهری، ترافیک تهران، سقوطی آشکار در کارایی تخصیص منابع است. هنگامی که جاده به عنوان یک کالای عمومی، به صورت رایگان و نامحدود در دسترس قرار میگیرد، عقل اقتصادی حکم میکند که تقاضا از عرضه پیشی بگیرد و منجر به اتلاف منابع عظیم شود. این اتلاف، چیزی نیست جز هزینههای فرصت های پنهان ناشی از میلیونها ساعت کار، مطالعه و تعامل اجتماعی که در کمال ناباوری، در پشت چراغهای قرمز تلف میشود. ترافیک تهران، در حقیقت، هزینه شکست سیاستگذاری عمومی است سیاستی که در آن، به جای قیمتگذاری بهینه برای مدیریت تقاضا، بر ابزارهای ناکارآمدی مانند گسترش بیرویه عرض جادهها و صدور تراکمهای بیضابطه تکیه شده است. جایی که تصمیمات درآمدزای کوتاهمدت شهرداری، هزینههای بلندمدت و غیرقابل جبرانی را بر دوش اقتصاد شهر تحمیل کرده است.