۱. بودجه های غیرشفاف و نیروی انسانی بی بهره
سازمان صدا و سیما با بودجه سالانه ای معادل ۵ وزارتخانه (برآورد غیررسمی: ۳۰ هزار میلیارد تومان) و ۴۰ هزار نیرو، یکی از پرهزینه ترین نهادهای رسانه ای جهان است. با این حال، نبود شفافیت در هزینه کرد بودجه (مانند خرید تجهیزات لوکس غیرضروری یا حقوق های نجومی مدیران) و بهره وری پایین نیروی انسانی، این سازمان را به نماد «بیکاری پنهان» تبدیل کرده است.
– مقایسه با بسیاری از رسانه های جهان نشان میدهد صدا و سیما حتی در جذب مخاطب داخلی نیز ناتوان است.
۲. سیاست زدگی ساختاری: از جلیلی تا محتوای تفرقه انگیز
– انتصاب چهره های سیاسی با گرایش های افراطی مانند وحید جلیلی (معاون سیما و برادر سعید جلیلی) به مدیریت این سازمان، محتوا را به ابزاری برای پیشبرد اهداف جناحی تبدیل کرده است. نمونه بارز این جهت گیری، پخش برنامه های توهین آمیز به مقامات عربستان سعودی و اهل سنت در اوج مذاکرات حساس ایران و آمریکا بود که نه تنها واکنش های دیپلماتیک را دامن زد، بلکه شکاف بین مردم و رسانه ملی را عمیق تر کرد.
– این رویکرد، نشان دهنده اولویت دهی به «جنگ روایی» به جای منافع ملی و حرفه ای گری رسانه ای است.
۳. پیامد: زوالِ اعتماد و مشروعیت
– نتیجه این سیاستها، کاهش شدید اعتماد عمومی است: نظرسنجی ها نشان میدهد تنها ۱۸ درصد از مردم تهران اخبار صدا و سیما را «قابل اعتماد» میدانند.
– این سازمان به جای ایفای نقش «رسانه ملی»، به بلندگوی تبلیغات جناح های سیاسی تقلیل یافته که حتی نمیتواند نیازهای اطلاعاتی پایه شهروندان (مانند اخبار اقتصادی یا بحران های اجتماعی) را پوشش دهد.
راهکار فوری: قطع زنجیره وابستگی سیاسی
– برای نجات صدا و سیما از این بحران، نخستین گام، حذف نفوذ جناحهای سیاسی از مدیریت آن است:
– انتصاب مدیران بیطرف بر اساس شایستگی حرفه ای به جای وابستگی های ایدئولوژیک.
– تصویب منشور اخلاق رسانه ای برای ممنوعیت تولید محتواهای توهین آمیز یا تفرقه انگیز.
– واگذاری بخشی از بودجه به تولیدکنندگان مستقل برای کاهش تمرکزگرایی و افزایش تنوع محتوایی.
این تغییرات، پیش شرط تبدیل صدا و سیما به رسانه ای مردمی است که «وحدت ملی» را نه در شعار، که در عمل نمایندگی کند.
اسماعیل کریمیان / مدیر مسئول گروه “رسانه ای برای ایران“