به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «اقتصاد کشور»با وجود همزبانی دکتر پزشکیان با اقوام آذریزبان کشور، تحلیل دادههای انتخاباتی نشان میدهد که رأی بالای مردم استانهای شمالغربی به این کاندیدا صرفاً ریشه در تعلق قومی ندارد، بلکه حاصل نگرشی فراجناحی و فرای قومیتی نسبت به مسئله ریاستجمهوری است.
متن گزارش:
انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری ایران، بار دیگر فرصتی فراهم کرد تا میزان درک سیاسی، همبستگی ملی و بلوغ اجتماعی شهروندان از دل آمارها و صندوقهای رأی آشکار شود. در این میان، یکی از نکات برجسته، حمایت معنادار مردم استانهای آذریزبان، از جمله آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل، از نامزد انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان بود؛ چهرهای که گرچه خود متولد تبریز و دارای هویت قومی آذری است، اما گفتمان و رویکرد سیاسی او فراگیر، فراجناحی و وحدت محور تلقی میشود.
تحلیلگران سیاسی بر این باورند که پدیده “رأی قومی”، که گاهی با نگاه تقلیل گرایانه به آن اشاره میشود، در این انتخابات جای خود را به “رأی عقلانی” داده است؛ رأیی که بر اساس برنامه، منش، سابقه و صداقت کاندیداها شکل گرفته، نه تعلقات قومیتی.
دکتر اسماعیل کریمیان ، استاد روابط بین الملل، در اینباره میگوید:
«اینکه تصور شود آذریها فقط به خاطر زبان مشترک به پزشکیان رأی دادهاند، تحلیلی سادهانگارانه است. مردم این مناطق تجربه، عملکرد و شفافیت را سنجیدند. آنچه رخ داد، یک بلوغ دموکراتیک و عبور از سیاستهای هویتی بود.»
از سوی دیگر، شهروندان آذریزبان نیز در گفتوگو با رسانهها بر این نکته تأکید دارند که نگاهشان به انتخابات، ملی و آیندهنگرانه است. یکی از شهروندان اردبیلی میگوید:
«ما به کسی رأی دادیم که باور داریم درد مردم را میفهمد، اهل دروغ نیست و گذشتهاش روشن است. مهم نیست که کجایی است، مهم این است که ایران را چگونه میخواهد اداره کند.»
بررسی روند رأیگیری در این مناطق، همراه با میزان مشارکت بالا و نبود تنشهای قومیتی در تبلیغات انتخاباتی، گویای این نکته مهم است که گفتمان مردمسالاری در ایران بهتدریج از مرزبندیهای قومی عبور کرده و به سمت انتخابهای آگاهانهتر و ملیتر پیش میرود.
جمعبندی:
انتخابات ۱۴۰۳ یکبار دیگر ثابت کرد که قومیت، گرچه بخشی از هویت فرهنگی مردم ایران است، اما لزوماً تعیینکننده نهایی در رفتار سیاسی آنان نیست. رأی آذریزبانان به پزشکیان نه یک رأی قومی، بلکه رأیی بر اساس عقلانیت، اعتماد و خواست برای تغییر بود؛ پدیدهای که رسانهها باید آن را بازتاب دهند تا مرزهای کاذب و تفرقهانگیز بهتدریج رنگ ببازند.